attainsدیکشنری انگلیسی به فارسیبرسد، رسیدن، رسیدن به، دست یافتن، نائل شدن، بدست اوردن، تمام کردن، زدن
attachدیکشنری انگلیسی به فارسیپیوستن، پیوست کردن، ضمیمه کردن، چسباندن، بستن، الصاق کردن، نسبت دادن، گذاشتن، ضبط کردن، دلبسته شدن
attachingدیکشنری انگلیسی به فارسیپیوستن، پیوست کردن، ضمیمه کردن، چسباندن، بستن، الصاق کردن، نسبت دادن، گذاشتن، ضبط کردن، دلبسته شدن
attaintsدیکشنری انگلیسی به فارسیدست یافتنی است، لمس، دست کاری، محکوم کردن، مقصر دانستن، خوار کردن، بد نام کردن
attainsدیکشنری انگلیسی به فارسیبرسد، رسیدن، رسیدن به، دست یافتن، نائل شدن، بدست اوردن، تمام کردن، زدن
attachدیکشنری انگلیسی به فارسیپیوستن، پیوست کردن، ضمیمه کردن، چسباندن، بستن، الصاق کردن، نسبت دادن، گذاشتن، ضبط کردن، دلبسته شدن
attachingدیکشنری انگلیسی به فارسیپیوستن، پیوست کردن، ضمیمه کردن، چسباندن، بستن، الصاق کردن، نسبت دادن، گذاشتن، ضبط کردن، دلبسته شدن