attendanceدیکشنری انگلیسی به فارسیحضور، توجه، حضار، ملازمت، همراهان، رسیدگی، خدمت، سرپرستی، تیمار، پرستاری، ملتزمین
attendanceدیکشنری انگلیسی به فارسیحضور، توجه، حضار، ملازمت، همراهان، رسیدگی، خدمت، سرپرستی، تیمار، پرستاری، ملتزمین
attendanceدیکشنری انگلیسی به فارسیحضور، توجه، حضار، ملازمت، همراهان، رسیدگی، خدمت، سرپرستی، تیمار، پرستاری، ملتزمین