avengesدیکشنری انگلیسی به فارسیانتقام، تلافی کردن، انتقام کشیدن، خونخواهی کردن، کینه جویی کردن، دادگیری کردن
avengeدیکشنری انگلیسی به فارسیانتقام، تلافی کردن، انتقام کشیدن، خونخواهی کردن، کینه جویی کردن، دادگیری کردن
avengedدیکشنری انگلیسی به فارسیانتقام گرفت، تلافی کردن، انتقام کشیدن، خونخواهی کردن، کینه جویی کردن، دادگیری کردن
حونسلغتنامه دهخداحونس . [ ح َ وَن ْ ن َ ] (ع اِ) آنکه کسی بر وی ستم کردن نتواند و اگر جایی استاده باشدکسی او را جنبانیدن و از جای دور کردن نتواند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
scavengesدیکشنری انگلیسی به فارسیscavenges، تمیز کردن، در اشغال کاوش کردن، سپوری کردن، تنظیف کردن، جاروب کردن