averagesدیکشنری انگلیسی به فارسیمیانگین ها، میانگین، درجه عادی، حد وسط پیدا کردن، میانه قرار دادن، میانگین گرفتن، بالغ شدن
averageدیکشنری انگلیسی به فارسیمیانگین، درجه عادی، حد وسط پیدا کردن، میانه قرار دادن، میانگین گرفتن، بالغ شدن، متوسط، حد وسط، میانی