بقریلغتنامه دهخدابقری . [ ب َ ق َ ] (اِ) کارگاه جولاهه ، و از رشیدی معلوم میشود که راچه ، جولاهه باشد. (غیاث اللغات ).
بقریلغتنامه دهخدابقری . [ ب َ ق َ ] (ص نسبی ) منسوب است به بقر، که بعضی به این نسبت اشتهار داشته اند. (سمعانی ). || جوع البقری ؛ جوع گاوی . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به جوع و جوع بقری شود.
بقیریلغتنامه دهخدابقیری . [ ب ُق ْ ق َ را ] (ع اِ) یک نوع بازی که بپارسی کوهاموی گویند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (تاج المصادر بیهقی ). بازی کودکان است و آن توده ای از خاک است که در گرد آن خطوطی است . (از اقرب الموارد).