لغتنامه دهخدا
بغداد. [ ب َ ] (اِخ ) باغ داد. (برهان ). مدینةالسلام . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (دمشقی ). دارالسلام . (دمشقی ) (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ لغت نامه ). مدینة المنصور. زوراء. حِمی ̍ الخلافة. بغذاذ. بغذاد. بغدان . بغدین . مغدان ؛ اشتقاق و معنی کلمه ٔ بغداد: در هنگ