لغتنامه دهخدا
بهل . [ ب َ ] (ع مص ) نفرین کردن . (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). لعنت کردن : بهله اﷲ بهلاً؛ لعنه . (از اقرب الموارد). بهله اﷲ؛ ای لعنه اﷲ. (منتهی الارب ). لعنت کند او را خدای . (ناظم الاطباء). || گذاشتن کسی را بر مراد خود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ذیل اقرب الموارد). |