boomsدیکشنری انگلیسی به فارسیرونق دارد، غرش، توسعه عظیم، تیر کوچک، صدای غرش، پیشرفت یاجنبش سریع وعظیم، غریدن، غریو کردن، بسرعت درقیمت ترقی کردن، توسعه یافتن، غرش کردن
beamsدیکشنری انگلیسی به فارسیپرتوها، پرتو، شعاع، میله، شاهین ترازو، تیغ، تیرعمارت، شاه پر، پرتو افکندن، نورافکندن
whamsدیکشنری انگلیسی به فارسیشله ها، ضرب، صدای تصادم، صدای بهم خوردن اجسام جامد، با تصادم ایجاد صدا کردن