براته ها
براته ای
برطاش . [ ب ُ ] (اِخ ) برطاس . برتاس . (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به برطاس شود.
برطاش . [ ب ُ ] (ص ) فرومایه . (شرفنامه ٔ منیری ). || ناقص . (شرفنامه ٔ منیری ).
براطیش . [ ] (ع اِ) سندل . (مهذب الاسماء).
برتعیش .[ ] (اِ) کلح و آن گیاهی است . (یادداشت مؤلف ).