بیرمیلغتنامه دهخدابیرمی . [ ب َ رَ ] (ص نسبی ) منسوب است به بیرم که آن را سلطانی نیز نامند وآن نام پارچه ٔ ابریشمی چون مثقالی است . رجوع به دیوان البسه ٔ نظام قاری ص 175 و نیز رجوع به بیرم شود.
بارمالغتنامه دهخدابارما. [ رِم ْما ] (اِخ ) قریه ای است در جانب شرقی دجله ٔ موصل و سن بدان منسوب است و گویند: سن بارما. (معجم البلدان ). و رجوع به نزهةالقلوب چ 1331 بریل ج 3 ص 172 شود.
بارمالغتنامه دهخدابارما. [رِم ْ ما ] (اِخ ) کوهی است میان موصل و تکریت که مانند کمربندی زمین را در بر گرفته است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). کوهی است میان تکریت و موصل و این همان کوهی است که بنام جبل حُمرَین نیز معروف است و می پندارند بر گرد گیتی محیط است .