باس ممتدcontinuo, basso continuo, through bass, general bassواژههای مصوب فرهنگستانبخش باسی که در طول قطعه ادامه مییابد و براساس آن هارمونیها، بر روی یک ساز شستیدار یا هر ساز دیگری با قابلیت اجرای آکورد، بهصورت فیالبداهه اجرا میشوند
باسbass 1واژههای مصوب فرهنگستان1. بمترین صدای مردان 2. بمترین بخش در موسیقی چهـاربخشی آوازی3. بمترین یا دومین عضو بم در برخی خانوادههای سازی
باس عددیfigured bassواژههای مصوب فرهنگستانبخش باسی که، برای مشخص کردن هارمونیهای همراهیکننده، عدد به آن اضافه شده است
فاصلۀ محوری بوژیtruck wheel base, bogie wheel baseواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ افقی بین مراکز اولین و آخرین محور یک بوژی
bombastدیکشنری انگلیسی به فارسیبمباران، جنس پنبهای گزافه گویی، مبالغه، سخن بزرگ یا قلنبه، کتان، عبارت سازی