balkingدیکشنری انگلیسی به فارسیلگد زدن، طفره رفتن از، مانع شدن، امتناع ورزیدن، رد کردن، زیرش زدن، مانع رشدونموشدن
حجیم شدن لجنsludge bulkingواژههای مصوب فرهنگستانپدیدهای در تصفیهخانههای لجنِ فعال که در نتیجۀ آن لجن بهآسانی تهنشین نمیشود