باله، داد و بیداد، گریه، فریاد، داد و بیداد کردن، داد زدن، فریاد زدن
بیچاره
کاسه، جام، پیاله، قدح، طاس، کاسه رهنما، با توپ بازی کردن
کاسه سالاد
کاسه لوله
کاسه توالت
باله ها، داد و بیداد کردن، داد زدن، فریاد زدن
باهوش
شلاق زدن، داد و بیداد کردن، داد زدن، فریاد زدن
bawlers
فریاد زد، داد و بیداد کردن، داد زدن، فریاد زدن
bawl
bawl, lament, ululate
سر بریدن