بی مهرگان، مست ابجو، ابجودار، مانند ابجو
ارادتمند
توت فرنگی، کوبیدن، دانهای شدن، توت جمع کردن، توت دادن، بشکل توت شدن
بزرگ پیراهن قرمز
چرت زدن، لخت، عریان، ساده، عاری، اشکار
زخم