گوفرلغتنامه دهخداگوفر. [ ] (اِخ ) چوبی است که کشتی نوح از آن ساخته شده و گمان می رود که گوفر همان صنوبری است که در آشوریه فراوان و متداول بوده بعضی را گمان چنان است که گوفر اسم عمومی درختهای صمغدار است مثل سرو آزاد و صنوبر و غیره . سفر پیدایش 6:<span class="h
وفرلغتنامه دهخداوفر. [ وَ ] (ع مص ) محافظت کردن عرض کسی و دشنام ندادن به وی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). دشنام ندادن کسی را: وَفَره ُ عرضه . (منتهی الارب ). || واپس دادن بخشیده ٔ کسی را با خشنودی : وفره عطأه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || وفارة. وفور. فرة.
وفورلغتنامه دهخداوفور. [ وُ ] (ع مص ) وفر. وفارة. وفرة. بسیار گردیدن و افزون و تمام شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). تمام شدن و بسیار شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) کثرت . بسیاری . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). فراوانی : مردی بوده است باکمال عقل و وفور علم