betterدیکشنری انگلیسی به فارسیبهتر، شرط بندی کننده، کسی که شرط می بندد، بهتر کردن، بهتر شدن، بهبودی یافتن، بطور بهتر، بیشتر، برتر، خوبتر، نیکوتر، چیز بهتر، افضل
bettersدیکشنری انگلیسی به فارسیبارتز، شرط بندی کننده، کسی که شرط می بندد، بهتر کردن، بهتر شدن، بهبودی یافتن
bettersدیکشنری انگلیسی به فارسیبارتز، شرط بندی کننده، کسی که شرط می بندد، بهتر کردن، بهتر شدن، بهبودی یافتن