بیقرلغتنامه دهخدابیقر. [ ب َ ق َ ] (ع اِ) جولاهه . (منتهی الارب ) گرجین . ج ، بَیاقِر. (مهذب الاسماء).
بیکرلغتنامه دهخدابیکر. [ ] (اِ) این کلمه مرادف بندآب در نسخه ای از لغت نامه ٔ اسدی در کلمه ٔ ورغ آمده است : ورغ بندآب باشد یعنی بیکر (؟).
بیکرلغتنامه دهخدابیکر. [ ب ِ ک ِ ] (اِخ ) (جزیره ٔ...) جزیره ای کوچک مرجانی بمساحت 2/6 کیلومتر مربع در اقیانوس کبیر مرکزی نزدیک استوا متعلق به ایالات متحده ٔ امریکا. (از دائرة المعارف فارسی ).
دوچرخهسوار کوهستانmountain bikerواژههای مصوب فرهنگستاندوچرخهسواری که بهصورت تفریحی یا رقابتی به دوچرخهسواری کوهستان میپردازد
دوچرخهسوارcyclist, biker, bicyclist, riderواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که برای تفریح یا ورزش یا رقابت به دوچرخهسواری میپردازد
دوچرخهسوار کوهستانmountain bikerواژههای مصوب فرهنگستاندوچرخهسواری که بهصورت تفریحی یا رقابتی به دوچرخهسواری کوهستان میپردازد