کورسازی 2blinding 2, blinding askingواژههای مصوب فرهنگستانروشی که با استفاده از آن حداقل یکی از گروههای مربوط به پژوهش، مانند مطالعهشونده، پژوهشگر، تحلیلگر آماری، متوجه نشود که در کدام بازوی مطالعه قرار دارد
ترکیبسازی قهوهblending 2واژههای مصوب فرهنگستانآمیختن چند قهوه با خاستگاه یا گونهها یا زیرگونهها یا درجات برشتگی متفاوت برای تهیة قهوة ترکیبی
آمیزهسازی 1blending 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی در واژهسازی که ازطریق آن دو عنصر زبانی با رعایت قواعد زبانی در هم ادغام میشوند
ترکیبسازی قهوهblending 2واژههای مصوب فرهنگستانآمیختن چند قهوه با خاستگاه یا گونهها یا زیرگونهها یا درجات برشتگی متفاوت برای تهیة قهوة ترکیبی
آمیزهسازی 1blending 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی در واژهسازی که ازطریق آن دو عنصر زبانی با رعایت قواعد زبانی در هم ادغام میشوند
آمیزهسازی شنیداریauditory blendingواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی درکی که در آن واجهای یک واژه در ترکیب با یکدیگر بهصورت یک کلمه درک میشود
آمیزهسازی شنیداریauditory blendingواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی درکی که در آن واجهای یک واژه در ترکیب با یکدیگر بهصورت یک کلمه درک میشود