خون، نژاد، مزاج، نسبت، نیرو، خون گرفتن، خون جاریکردن
بطری، لکه، لک، بد نامی، لکه دار کردن یا شدن
بلوتوث
نفوذ
فنجان خون
سلول خون، گویچههای خونی، یاخته خون
ارزشمند
خونریزی ها
خونسردی، کاراگاه
خونریزی
blood relative, blood relation
blood group, blood type
blood, blood bath, bloodletting, bloodshed, carnage, slaughter
blood
خون بند ناف
خون سرد
خونریزی، نیروی حیاتی، خون حیاتی
نیم کیلو، نابرادری، دو رگه
کامل خون، از نژاد اصیل، هم خون