نفوذ
سربرگ، بروات چاپی، کاغذی که شبیه برات چاپی است
تیر زدن، بع بع کردن، نعره زدن، بی ملاحظه حرف زدن
خون، نژاد، مزاج، نسبت، نیرو، خون گرفتن، خون جاریکردن
بله، بع بع، بع بع کردن، ناله کردن، صدای بزغاله کردن
بطری، لکه، لک، بد نامی، لکه دار کردن یا شدن