wobblesدیکشنری انگلیسی به فارسیتکان دادن، لنگی چرخ، تلو تلو خوردن، وول خوردن، لنگ بودن، جنبیدن، مردد بودن، مثل لرزانک تکانخوردن، لق بودن
babbledدیکشنری انگلیسی به فارسیلعنتی، سخن نامفهوم گفتن، پر حرفی کردن، ور ور کردن، فاش کردن، یاوه گفتن