جوش می زند، جوش، کورک، دمل، التهاب، هیجان، تحریک، جوشاندن، بجوش آمدن
مجازات، پارچه نازک لباسی زنانه، وال
قانون بویل
بوئل
ویال ها، بدرد خوردن، بکار خوردن
حجاب، چادر، پرده، نقاب، خمار، پوشاندن، حجاب زدن، مستوریا پنهان کردن
parboils، اندکی جوشاندن، جوشانده کردن، نیمه پختن
اشتباهات
reboils
preboils
گاروبیل ها، اغتشاش، اشفتگی، جنجال، مشاجره