بوغازلغتنامه دهخدابوغاز. (اِ) بغاز. (فرهنگ فارسی معین ). مأخوذ از ترکی . به اصطلاح جغرافیایی بازوئی از دریا را گویند که واقع شده است مابین دو زمین و مرتبط میکند دو دریا را بهم . (ناظم الاطباء). گلوگاه . مضیق . ج ، بواغیز. (یادداشت بخط مؤلف ). و رجوع به بغاز شود.
بیغوشلغتنامه دهخدابیغوش . [ ب َ / ب ِ ] (ترکی ، اِ) بوم . جغد. (یادداشت مؤلف ). بایغوش . بایقوش . کوف . بوف . فاطمه خانم (در تداول عامه ).- مثل بیغوش ؛ تنها.منزوی . (یادداشت بخط مؤلف ).