bumpsدیکشنری انگلیسی به فارسیضربه زدن، ضربت، دست انداز جاده، تکان سخت، تکان ناگهانی، بر امدگی، ضربت حاصله دراثر تکان سخت، ضربت زدن
بومبلغتنامه دهخدابومب . [ ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) غباره و گلوله ٔ خمپاره و نارنجک . (ناظم الاطباء). رجوع به بمب شود.