bureaucraticدیکشنری انگلیسی به فارسیبوروکراتیک، وابسته به امور اداری، وابسته به دیوانسالاری، وابسته به ادارهبازی وکاغذ پرانی
الگوی سیاستگذاری بینادیوانیbureaucratic politics modelواژههای مصوب فرهنگستانالگویی که در آن تصمیمگیری از میان گزینههای موجود در سیاست خارجی ازطریق چانهزنی و بدهبستان میان بخشهای مختلف حکومت صورت میگیرد
bureaucraticدیکشنری انگلیسی به فارسیبوروکراتیک، وابسته به امور اداری، وابسته به دیوانسالاری، وابسته به ادارهبازی وکاغذ پرانی
bureaucraticدیکشنری انگلیسی به فارسیبوروکراتیک، وابسته به امور اداری، وابسته به دیوانسالاری، وابسته به ادارهبازی وکاغذ پرانی