سرخورده
بورزوی، سگ گرگ
برگر
برگر، شهری، حاکم یا قاضی شهر، شهر نشین
ترسناک
burse، بورس، خیم
burgees
burgessdom
سرخورده، جوانه زدن، شروع برشد کردن، در امدن
جادوگران، هدف، جوانه زدن، شروع برشد کردن، در امدن
burgensic