قبلشلغتنامه دهخداقبلش . [ ق َ ب َل ْ ل َ ] (ع اِ) سر نره . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نره . (منتهی الارب ). [ ق َ ل َ ] به ضبط اقرب الموارد.
جبلکلغتنامه دهخداجبلک . [ ج َ ل َ ] (اِ) سخت شدن و قایم و محکم گردیدن چیزی بسبب چیزی دیگر. (برهان ) (آنندراج ). || (ص ) سخت و محکم و استوار : پادشاها بعدل و بخشش توگشته دیوار دولتت جبلک .منجیک (از فرهنگ جهانگیری ).