campaignsدیکشنری انگلیسی به فارسیمبارزات انتخاباتی، لشکر کشی، سفر، یک رشته عملیات جنگی، مسافرت درداخل کشور
پویش تبلیغاتیadvertising campaign, ad campaignواژههای مصوب فرهنگستانمجموعة فعالیتهای تبلیغاتی برنامهریزیشده و هدفمند برای دستیابی به یک هدف ارتباطی خاص
campaignsدیکشنری انگلیسی به فارسیمبارزات انتخاباتی، لشکر کشی، سفر، یک رشته عملیات جنگی، مسافرت درداخل کشور