cantدیکشنری انگلیسی به فارسینمی تونم، طرزصحبت به زبان مخصوص، زبان ویژه، اصطلاحات مخصوص یک صنف یا دسته، زبان دزدها و کولی ها، وارونه کردن، ناگهان چرخانیدن یاچرخیدن، باناله سخن گفتن، کج شده، اواز خواندن، فروختن، با لهجه مخصوصی صحبت کردن، گوشه دار
صافش شنی کندslow sand filtrationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فرایند تصفیۀ آب که در آن آب از میان بستری شنی با خصوصیات مشخص به سمت پایین پرانشت میکند و در خلال آن براثر فرایندهای فیزیکی و شیمیایی و زیستی خالصتر میشود
تیر طُرهایcantilever beam, cantileverواژههای مصوب فرهنگستانتیری که یک سر آن گیردار و سر دیگر آن آزاد باشد متـ . تیرطُره