توانمندی فنّاورانهtechnological capabilityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان تسلط بر فنّاوری، از بهرهبرداری تا خلق شیوههای نو
قابلیتدیکشنری فارسی به انگلیسیability, ability _, capability, capacity, competence, facility, faculty, flair, ship _
لیاقتدیکشنری فارسی به انگلیسیability, ably _, caliber, capability, capacity, competence, desert, efficiency, makings, qualification
توانمندی انهدام چندگانهmultiple kill capabilityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان توانایی یک هواگَرد در بهکارگیری چند نوع سلاح برای نابودی هدف اختـ . تاچ
توانمندی رویارویی با پیشامدهاincident response capabilityواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از واپایشهای امنیتی در بهرهبرداری، که در پاسخ به پیشامدهای ارزیابیشده اِعمال میشود و ممکن است بالفعل یا بالقوه بر سامانۀ ارتباطی تأثیر منفی بگذارد