کهپارهلغتنامه دهخداکهپاره . [ ک ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) کوه پاره . پاره ای از کوه . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || به مجاز، بزرگ جثه . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : به کیوان رسانیده ایوانهاش قوی همچو کهپاره ارکانهاش . <
قیصریهلغتنامه دهخداقیصریه . [ ق َ ص َ ری ی َ ] (معرب ، ص نسبی ، اِ) دراهمی است منسوب به قیصر روم . رجوع به النقود العربیة ص 152 شود.
قیساریةلغتنامه دهخداقیساریة. [ ق َ ری ی َ ] (اِخ ) (یوم ...) روزی است تاریخی در اسلام . رجوع به مجمع الامثال میدانی شود.