محدودۀ روانابcatchment areaواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از سطح جاده که به دلیل وجود عوارض خاصی، آب باران جاریشده در آن به نقطۀ مشخصی هدایت میشود
حوزۀ معیشت محوطهsite catchment area, site territory catchment area, site catchmentواژههای مصوب فرهنگستانناحیۀ پیرامون یک استقرار یا قرارگاه که غالباً منبع تأمین مواد اولیۀ موردنیاز ساکنان آن برای تهیۀ خوراک و ساختن ابزار بوده است
حوزۀ معیشت محوطهsite catchment area, site territory catchment area, site catchmentواژههای مصوب فرهنگستانناحیۀ پیرامون یک استقرار یا قرارگاه که غالباً منبع تأمین مواد اولیۀ موردنیاز ساکنان آن برای تهیۀ خوراک و ساختن ابزار بوده است