حفره 1cavity 1, cave, cavern 1, caverna 1, cavum, cavitasواژههای مصوب فرهنگستانهر فضای توخالی در درون بدن یا در یکی از اندامها که ممکن است طبیعی یا آسیبشناختی باشد
حفرۀ مغزهpulp cavity, cavitas dentis, cavity of tooth, cavum dentisواژههای مصوب فرهنگستانبخش توخالی مرکز دندان در قسمت تاج و ریشه که مغز دندان را در بر دارد و سراسر آن از داخل با آستری از یاختههای عاجساز پوشیده شده است
کوچونلغتنامه دهخداکوچون . (اِخ ) دهی از دهستان دراگاه که در بخش سعادت شهرستان بندرعباس واقع است و 130 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
قویون قشلاقلغتنامه دهخداقویون قشلاق . [ ق ُ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
حفره 1cavity 1, cave, cavern 1, caverna 1, cavum, cavitasواژههای مصوب فرهنگستانهر فضای توخالی در درون بدن یا در یکی از اندامها که ممکن است طبیعی یا آسیبشناختی باشد
حفرۀ مغزهpulp cavity, cavitas dentis, cavity of tooth, cavum dentisواژههای مصوب فرهنگستانبخش توخالی مرکز دندان در قسمت تاج و ریشه که مغز دندان را در بر دارد و سراسر آن از داخل با آستری از یاختههای عاجساز پوشیده شده است