سزاوار، بخور دادن
چینی
گالوانیزه
احساس کردم، حس کردن، فهمیدن، احساس کردن، دیدن، دریافتن، پی بردن
zincid
اسکینک
accensed
آزار دهنده، بخور دادن به، تحریک کردن، تهییج کردن، خشمگین کردن
قبل از صدور مجوز
sublicensed
مجوز مجدد