synthesesدیکشنری انگلیسی به فارسیسنتز، ترکیب، تلفیق، امتزاج، اختلاط، پیوند، بهم پیوستگی، صنع، هم گذاری
synthesisدیکشنری انگلیسی به فارسیسنتز، ترکیب، تلفیق، امتزاج، اختلاط، پیوند، بهم پیوستگی، صنع، هم گذاری
بزلpuncture, centesisواژههای مصوب فرهنگستان1. سوراخ کردن با سوزن یا چاقو 2. زخم یا مجرای ناشی از سوراخ کردن