خدارنلغتنامه دهخداخدارن . [ خ َ رِ ] (ع اِ) جمع خدرنق بحذف قاف و آن نره ٔ عنکبوت یا عنکبوت کلان است . (آنندراج ). رجوع به خدرنق در این لغتنامه شود.
خذاریملغتنامه دهخداخذاریم . [ خ َ ] (ع ص ) کهنه . پاره پاره . منه : ثوب خذاریم ؛ جامه های کهنه و پاره پاره . (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از تاج العروس ).
خضارملغتنامه دهخداخضارم . [ خ َ رِ ] (اِخ ) نام وادیی است در یمامه که جوالخضارم نیز می نامند. (از معجم البلدان ).
خضارملغتنامه دهخداخضارم . [ خ َ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ خضرم . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به خضرم در این لغت نامه شود.