شمیهنلغتنامه دهخداشمیهن . [ ش َ هََ ] (اِخ ) از دیه های مرو است و محمدبن عبداﷲ... شمیهنی بدانجا منسوب است . (از انساب سمعانی ).
خمعانلغتنامه دهخداخمعان . [ خ َ م َ ] (ع مص ) خمیده رفتن مانند آنکه لنگ باشد. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). خَمع.
سمعانلغتنامه دهخداسمعان . [ س َ ] (اِخ ) نام یکی از محدثین و نقله ٔ کتب از زبانهای دیگر به عربی او با ایوب زیج بطلمیوس و عده ٔ دیگر از کتب قدیمه را برای محمدبن خالدبن یحیی بن برمک ترجمه کرده اند. (ابن الندیم ).