خق خقلغتنامه دهخداخق خق . [ خ ُ خ ُ ] (ع اِ فعل ) امر است یعنی گوشوار در گوش جاریه کن . (منتهی الارب ).
این خاک آن خاکلغتنامه دهخدااین خاک آن خاک . (اِ مرکب ) یکی از فنون کشتی از سلسله ٔ «کنده ها». (فرهنگ فارسی دکتر معین ).