تقلب
حرارت دادن
مناسب، شایسته، سازگار، خوب، مقتضی، فرا خور، درخورد، خلیق
نقل قول
ضربه گیر
قابل دسترسی است
cheatableness
غیر قابل تشخیص است
قابل تشخیص است