sheafsدیکشنری انگلیسی به فارسیپیوندها، بافه، دسته یا بافه گندم، دسته، دسته گل یا گیاه، بغل، یک بسته، بافه ردن، دسته کردن
چارچوبگردانی خوانشreading frame shift, frame shift, phase shiftواژههای مصوب فرهنگستانتغییر چارچوب خواندن در نتیجۀ برخی جهشها متـ . خوانهگردانی
سرآشپزheadchef, chefواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که در غذاخوریها/ رستورانهای مستقل یا غذاخوری مهمانخانهها/ هتلها مسئولیت تهیۀ انواع غذاها را بر عهده دارد
خفشلغتنامه دهخداخفش . [ خ َ ] (ع مص ) انداختن چیزی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).