chestsدیکشنری انگلیسی به فارسیسینه ها، قفسه سینه، سینه، جعبه، صندوق، خزانه، تابوت، محفظه، یخدان، سینه انسان، خزانه داری
گشت ارزیابیsite inspectionواژههای مصوب فرهنگستانگشتی که قبل از برگزاری مناسبتها و رویدادهای گوناگون برای ارزیابی امکانات و تسهیلات یک مقصد و تطابق آن با نیازها و اولویتهای افراد و مؤسسات ذیربط برگزار میشود
مجموعۀ خطیوابستهlinearly dependent setواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از بُردارهای یک فضای بُرداری که خطیمستقل نباشد
خدمات دورتنظیمی هدایت خط مشغولremotely set call forwarding busyواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که به مشترک امکان میدهد از راه دور همۀ تماسهای ورودی را در صورت اشغال بودن خط به خطی دیگر هدایت کند
خدمات دورتنظیمی هدایت خط بیپاسخremotely set call forwarding no replyواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که به مشترک امکان میدهد از راه دور تمام تماسهای ورودی بدون پاسخ را به خطی دیگر هدایت کند