فرایند سُلـ ژلsol-gel processواژههای مصوب فرهنگستانفرایند انتقال پراکنهای از ذرات کلوئیدی به حالت ژل
chillدیکشنری انگلیسی به فارسیسرد شدن، سرما، خنکی، چایمان، خنک کردن، سرد کردن، خنک شدن، منجمد کردن، مایه دلسردی، مایوس
chillدیکشنری انگلیسی به فارسیسرد شدن، سرما، خنکی، چایمان، خنک کردن، سرد کردن، خنک شدن، منجمد کردن، مایه دلسردی، مایوس
خدمات پذیرایی پخته ـ سردcook-chillواژههای مصوب فرهنگستانروشی در خدمات پذیرایی که در آن ابتدا غذا را میپزند و سپس آن را بهسرعت در دمایی بالاتر از نقطۀ انجماد سرد و نگهداری میکنند تا آنکه در زمان مصرف آن را گرم کنند متـ . پخته ـ سرد