دایرة محیطیcircumscribed circle, circumcircleواژههای مصوب فرهنگستاندایرهای که از همة رأسهای یک چندضلعی بگذرد
دورِقطبیcircumpolarواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از آسمان که با وجود چرخش زمین، از دید ناظر مشخص زمینی، همواره در بالای خط افق قرار میگیرد
پیراموندیکشنری فارسی به انگلیسیaround, circle, circuit, circum-, circumference, compass, girth, perimeter, periphery