انتخابات مقدماتی بستهclosed primaryواژههای مصوب فرهنگستانانتخابات مقدماتیای که در آن فقط اعضای نامنوشتۀ یک حزب خاص میتوانند رأی دهند
enclosedدیکشنری انگلیسی به فارسیمحصور شده است، محصور کردن، در جوف قرار دادن، در میان گذاشتن، به پیوست فرستادن، در اغوش گرفتن