تونل مداربستهclosed-circuit wind tunnel, closed circuit 1, return-flow tunnel, return-flow wind tunnelواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که سیال موجود در آن در مسیری بسته جریان مییابد
circuitدیکشنری انگلیسی به فارسیجریان، گردش، دور، محیط، دوره، حوزه قضایی یک قاضی، اتحادیه، کنفرانس، دور چیزی گشتن، در مداری سفر کردن، احاطه کردن
تونل مداربستهclosed-circuit wind tunnel, closed circuit 1, return-flow tunnel, return-flow wind tunnelواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که سیال موجود در آن در مسیری بسته جریان مییابد