cluing، گلوله کردن، بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
پاک کردن
clouting، زدن، وصله کردن
cloying، بی رغبت کردن، بی میل شدن، سیر کردن
خاک رس
چسبیده، متصل شده