جبهۀ سردcold frontواژههای مصوب فرهنگستانجبهۀ ناهمرسیده یا بخشی از آن که به گونهای حرکت میکند که هوای سردتر جانشین هوای گرمتر میشود
نمودار کلـ کلCole-Cole plotواژههای مصوب فرهنگستاننموداری که در آن پاسخ ناهمفاز بهصورت تابعی از پاسخ همفاز در بسامدهای متوالی ترسیم میشود
جبهۀ سرد چپراهbackdoor cold frontواژههای مصوب فرهنگستانجبهۀ سردی که در نوار ساحلی اقیانوس اطلس در امریکای شمالی تودههوای سرد را به سوی جنوب و جنوبِغرب هدایت میکند
موج جبهۀ سردcold-front waveواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای کمفشار که در امتداد جبهۀ سرد گسترش مییابد
جبهۀ همرسی سردcold occlusion, cold-type occlusion, cold-front-type occlusionواژههای مصوب فرهنگستانجبهۀ حاصل از رانده شدن جبهۀ سرد به زیر جبهۀ گرم و قرار گرفتن هوای سردتر بهجای هوای سرد متـ . جبهۀ همرسیدۀ سرد cold occluded front
scoldدیکشنری انگلیسی به فارسیترساندن، ادم بد دهان، زن غرولندو، عفریته، اوقات تلخی کردن، سرزنش کردن، چوبکاری کردن، بدحرفی کردن