نمودار کلـ کلCole-Cole plotواژههای مصوب فرهنگستاننموداری که در آن پاسخ ناهمفاز بهصورت تابعی از پاسخ همفاز در بسامدهای متوالی ترسیم میشود
coolدیکشنری انگلیسی به فارسیسرد، خون سردی، خنک کردن، سرد کردن، چاییدن، ارام کردن، خنک ساختن، خنک، خونسرد
colloguesدیکشنری انگلیسی به فارسیکلثوم، چاپلوسی کردن، موافقت دروغی کردن، توطئه چیدن، محرمانه گفتگو کردن
collectsدیکشنری انگلیسی به فارسیجمع می کند، جمع کردن، وصول کردن، فراهم کردن، گرد اوردن، جمع اوری کردن، مدون کردن، متراکم کردن، فراهم اوردن
colloguesدیکشنری انگلیسی به فارسیکلثوم، چاپلوسی کردن، موافقت دروغی کردن، توطئه چیدن، محرمانه گفتگو کردن
collectsدیکشنری انگلیسی به فارسیجمع می کند، جمع کردن، وصول کردن، فراهم کردن، گرد اوردن، جمع اوری کردن، مدون کردن، متراکم کردن، فراهم اوردن