25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
commanded
command
commands
فرمانده
فرما
فرمان گذاردن
بیشتر بدانید
مطرة
write-in candidate
ebulliently
زل
ورنگ
ذات
جستوجوی دقیق
commanding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرمانده، فرمان دادن، حکم کردن، امر کردن، فرمودن
جستوجوی همآوا
commanding officer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسر فرمانده
جستوجوی همآغاز
commandingness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرماندهی
commanding officer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسر فرمانده