complexدیکشنری انگلیسی به فارسیپیچیده، مجموعه، عقده، مجموع، هم تافت، گروهه، اچار، مجتمع، مختلط، بغرنج، مرکب از چند جزء
cablesدیکشنری انگلیسی به فارسیکابل ها، کابل، تلگرام، ریسمان، طناب سیمی، طناب سیمی ضخیم، سیم تلگراف، شاه سیم، نوار فلزی، سیم کشی کردن، تلگراف کردن